|
کد مطلب: 77542
دلنوشته دردناک يک جانباز
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 772
به گزارش سلام لردگان، وبلاگ مظلومين شيميايي ايران نوشت: اين پلنگ داراي چه نوع بيمهاي است، که بدون دغدغه و بروکراسيهاي کاذب اداري راحت تحت درمان و مراقبتهاي پزشکي قرار ميگيرد.
اي کاش من يک پلنگ جانباز بودم شايد ديگر دغدغه بيماريم که ناشي از عوارض جنگ بود را نداشتم؛ ميخواهم بدانم آيا ارزش يک پلنگ بيشتر است يا ارزش يک جانباز؛ اينها همه سوالاتي است که ذهنم را مشغول کرده ميخواهم بدانم رفتن به جبهه کاري درست بوده و دفاع از همنوعانم که برايم يک تکليف بوده و آنرا به جاي آوردهام هم اکنون مرهم دردهاي پنهانم و زجر شبانهام به عهده کدام نهاد است.
من براي تسکين دردم نياز به مرهم درد دارم چه کسي بايد پاسخگو باشد نميگويم رسيدگي به حيوانات کاري پسنديده نيست اما بر اين باورم که انسانها نيز نياز به همدلي و محبت دارند.
وقتي براي نجات پلنگ خرم آبادي تمام سازمانها و نهادها بسيج ميشوند و به او امکانات درماني و رفاهي ميرسانند در مرکز استان شاهد پرپر شدن جانبازي هستيم که به جهت کمبود دارو و عدم امکانات پزشکي و دير رسيدن دارو آن جانباز به ديار معبودش ميشتابد و خانوادههاي غير جانباز در کشور به جهت عدم امکانات و نداشتن بودجه کافي براي بيماران خاص جان به جان آفرين تسليم حق ميشوند.
بياييد چارهاي بينديشيم همانطور که ميشود براي نجات جان يک حيوان همه سازمانها را بسيج کرد پس براي نجات جان يک انسان راحتتر ميشود چارهاي انديشيد؛ وجدانهاي بيدار مسئولان را از خواب غفلت بيدار کرد.
-مطالب فوق چکيدهاي از ايميل يکي از جانبازان گرگاني است که به وب مظلومين شيميايي ارسال شده است. منبع : باشگاه خبرنگاران
|
|
|
|